آموزشی

مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی

در حال حاضر برگزاری دوره‌های آموزش بورس و تحلیل تکنیکال و بنیادی از رونق بالایی برخوردار هستند. در ماه‌های اخیر اشتیاق روزافزونی در میان مردم برای ورود به بازار سرمایه شکل گرفته است. علاوه بر این اشتیاق، دلهره‌­ای نیز ایجاد شده است. بدین ترتیب که اگر زودتر وارد خرید و فروش سهام نشویم، ممکن است سودهای آسان و آماده‌ای را از دست بدهیم. به همین دلیل تعداد کدهای بورسی جدید به سرعت افزایش پیدا کرده است. با ورود هر چه بیشتر افراد به بازار بورس، اهمیت بحث تحلیل بورس افزایش یافته است، یک سوال در ذهن اکثر آن­ها پیش می­‌آید:

چه سهمی را با چه توجیهی بخریم یا بفروشیم؟

افرادی به کمک سبدگردان‌ها یا عضویت در طرح‌های کارگزاری‌ها، به این پرسش ساده‌ترین پاسخ را می‌دهند. بدین ترتیب که با پرداخت مبلغی از سود خود به سبدگردان یا کارگزاری، خود را از شر آموزش بورس، فرایند خرید و فروش سهم و تصمیم‌گیری‌های گاها دشوار نجات می‌دهند. این افراد تکلیف خود را مشخص کرده و مخاطب این مقاله نیستند. در اینجا می‌خواهیم افرادی که تمایل به تحلیل و معامله شخصی دارند را با روش‌های تحلیل بورس آشنا کنیم. معامله‌گران با دو روش تحلیل تکنیکال و بنیادی اقدام به بررسی وضعیت سهام مختلف و معامله آن‌ها می‌کنند. در ادامه به معرفی این دو روش و بیان تفاوت‌های آن‌ها می‌پردازیم.

روش اول: تحلیل بنیادی

در روش تحلیل بنیادی، ارزیابی مناسب بودن یا نبودن یک سهم، فرمول ساده­ و مشخصی دارد. این فرمول بر اساس مقایسه میان ارزش ذاتی سهم با قیمت روز آن، طراحی شده است.

  • ارزش ذاتی سهم: قیمت واقعی سهم است. یعنی اگر قرار باشد شرکت کل سهام خود را بفروشد، قیمت هر سهم را برابر ارزش ذاتی تعیین می‌کند. بدین ترتیب قیمت سهام کل شرکت بدست می­‌آید.
  • قیمت روز: از اسم آن مشخص است! قیمتی است که سهم در حال حاضر در بازار بورس خرید و فروش می­‌شود.

ماهیت بازار بورس به گونه‌ای طراحی شده در اکثر مواقع قیمت روز سهم با ارزش ذاتی آن برابر نیست. در حقیقت تفاوت این دو قیمت است که میزان ارزندگی سهم را تعیین می‌کند. کسانی که روش تحلیل بنیادی را مبنای معاملات قرار می­دهند، روش ساده‌ای دارند. ابتدا ارزندگی سهم را با مقایسه ارزش ذاتی و قیمت روز تعیین کرده و سپس برای خرید آن تصمیم می‌گیرند. اما فرمول ساده برای خرید و فروش سهام در تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل تکنیکال و بنیادی قیمت سهام

مطابق تصویر، رابطه میان ارزش ذاتی و قیمت روز یک سهم، می­‌تواند مبنای معاملات بر اساس تحلیل بنیادی باشد. بدین ترتیب که اگر:

الف) ارزش ذاتی سهم بیشتر از قیمت روز آن باشد

در این شرایط سهم گران‌تر از ارزش حقیقی خود معامله می‌شود. در این حالت سهم تمایل دارد که با گذشت زمان به ارزش ذاتی خود برگردد. یعنی در دراز مدت سهم با افت قیمت مواجه می‌شود تا به قیمت حقیقی خود برسد. افرادی که روش بنیادی را ملاک تحلیل بورس و معاملات خود قرار داده­اند، چنین سهمی را خریداری نمی‌کنند. اگر آن را داشته باشند نیز احتمالا اقدام به فروش آن خواهند کرد.

ب) ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت روز آن باشد:

این حالت به معنای آن است که سهم نسبت به ارزش حقیقی خود، ارزان‌تر معامله می‌شود. طبیعی است که با گذشت زمان این گونه­ سهام تمایل دارند که با رشد قیمت، به محدوده ارزش ذاتی خود برسند. تحلیل‌گران بنیادی این گونه سهام را مستعد صعود تشخیص داده و آن را به عنوان کاندید خرید در نظر می‌گیرند.

تا اینجا یک رابطه ساده و سرراست داریم که به سهولت می‌تواند سیگنال خرید و فروش بدهد. اما چالش مهم برای استفاده از این فرمول این است:

ارزش ذاتی یک سهم چگونه تعیین می‌شود؟

برای استفاده از فرمول مربوطه، نیاز است که ارزش ذاتی و قیمت روز سهم مشخص باشد. قیمت روز هر سهم همان قیمتی که سهم مذکور روی آن بسته شده است. قیمت روز نیازی به محاسبه ندارد و در سایت tsetmc برای هر نماد مشخص است (با عنوان قیمت پایانی). مشکل اصلی تعیین ارزش ذاتی سهم است و اینجا جایی است که دانش تحلیل بنیادی می‌تواند راهگشا باشد. تحلیل‌گران بنیادی پارامترهای مختلف موثر روی ارزش ذاتی سهام را بررسی کرده و آن را تخمین می‌زنند. پارامترهایی که در تحلیل بنیادی باید مورد بررسی قرار بگیرند بسیار متعدد هستند. اما به طور کلی می‌توان آن­ها را در سه گروه دسته بندی کرد:

1- عوامل خارج از شرکت

برشمردن این که چه عواملی از خارج از شرکت می‌تواند روی ارزش ذاتی سهام آن تاثیر بگذارد، بسیار طولانی است. بطور کلی هرگونه اخباری که به طور غیر‌مستقیم روی ارزش ذاتی سهم موثر باشد، می‌تواند در این حوزه قرار بگیرد. برای مثال گروه سهام پتروشیمی را در نظر بگیرید. تغییر قیمت جهانی نفت یا نتایج اجلاس اوپک، عوامل خارج از شرکت موثر روی ارزش ذاتی سهم هستند.

2- عوامل مرتبط با گروه شرکت

در بازار بورس هر سهم در یک گروه طبقه بندی می­شود (برای آشنایی با گروه‌ها، این مقاله را مطالعه کنید). مثلا شرکت‌های ایران خودرو و سایپا در گروه سهام خودرویی و بانک‌­ها و موسسات مالی در گروه بانکی جای دارند. بر این اساس اتفاقات و اخبار مربوط به صنایع یک گروه، روی ارزش ذاتی سهام آن گروه تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، تصویب قانونی برای تغییر نرخ سود بانکی، منجر به تغییر ارزش ذاتی سهام گروه بانکی می‌شود. این عوامل در بسیاری از مواقع می‌تواند با عوامل خارج از شرکت مشترک باشد.

3- عوامل داخل شرکت

عمده تاکید روش تحلیل بنیادی روی این بخش است. در این حوزه اطلاعاتی مانند صورت‌های مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت شرکت، گزارشات تولید و فروش، تصمیمات مجامع سالیانه شرکت­ها، افشای اطلاعات، اخبار هیئت مدیره و بسیاری اطلاعات دیگر، مبنای تحلیل و تصمیم­‌گیری برای خرید و فروش سهام قرار می‌گیرند.

آیا تحلیل بنیادی دشوار است؟

با مطالعه سه بند فوق مشخص می‌شود که تحلیل بنیادی، نیازمند آشنایی با منابع لازم و جستجوی زیاد در آن‌ها و دانش اولیه اقتصادی است. پیگیری اخبار سیاسی و اقتصادی مرتبط و حتی غیر مرتبط با صنعت مورد نظر، برای تحلیل بنیادی لازم است. هم‌چنین نیاز است که تحلیل­گران اطلاعات و اخبار منتشر شده از شرکت‌ها را به طور مداوم پیگیری کنند. البته سازمان بورس با راه­‌اندازی سامانه کدال تا حد زیادی به این نیاز تحلیل­‌گران و سرمایه­‌گذاران پاسخ داده است. برای آشنایی بیشتر با سامانه کدال، مطالعه این مقاله توصیه می‌شود.

تحلیل بنیادی یک ابزار دراز‌مدت بوده و با این دیدگاه بهترین روش برای یک سرمایه‌گذاری سودآور با چشم‌انداز طولانی است. با تحلیل بنیادی صحیح و انتخاب سهام مناسب، می­توان انتظار کسب سود قابل توجهی را در آینده داشت. اما محدودیت تحلیل بنیادی این است که امکان پیش‌بینی زمان را ندارد. یعنی اگر شما به کمک تحلیل بنیادی مستعدترین سهم برای رشد قیمت را نیز پیدا کردید، نمی‌توانید زمان تقریبی آغاز روند صعودی آن را پیش‌بینی کنید. این مساله ممکن است باعث رکود مقطعی پول شما در بازار شود. پس اگر شکیبایی لازم برای تحلیل بنیادی یا اطمینان کافی از صحت تحلیل نداشته باشید، ممکن است تصمیمات نادرستی بگیرید.

روش دوم: تحلیل تکنیکال

در تحلیل بنیادی گفته شده که تحلیل روند سهم، به کمک اخبار، اطلاعات و گزارشات مالی شرکت‌ها انجام می‌شود. اما در روش دوم که تحلیل تکنیکال نام دارد، تمام مراحل فرایند تحلیل بورس با یک ابزار انجام می­‌شود:

“نوسانات قیمت در گذشته”

در تحلیل تکنیکال، روند نوسان قیمت و حجم معاملات سهم در گذشته، ابزاری کارآمد برای پیش‌بینی روند آینده سهم است. تحلیل‌گران تکنیکال نمودار روند قیمت سهم در گذشته را مشاهده کرده و سیگنال­‌هایی برای خرید و فروش دریافت می‌کنند. به زبان ساده در روش تکنیکال، شکل نمودار معیار تحلیل روند است! اما چگونه از روی شکل نمودار می‌توان سیگنال خرید و فروش را پیدا کرد؟

پاسخ این است که آن چیزی که شکل نمودار را می­سازد، قیمت سهام است. هر آن چیزی که از روی نمودار نتیجه­گیری و مبنای معامله قرار می‌گیرد، به کمک تغییرات گذشته قیمت سهام است. چرا که تمام اتفاقات مهم مانند اخبار سیاسی و اقتصادی، وضعیت صنعت، قیمت‌های جهانی، اتفاقات شرکت و سایر پارامترها، همگی تاثیر خود را روی قیمت سهم نشان می‌دهند. پس بر خلاف نظر مخالفان که تحلیل تکنیکال را غیرعلمی و نقاشی می‌دانند، روش تکنیکال بر پایه‌های معتبری استوار است. تحلیل‌گران تکنیکال از ابزارهای مختلفی برای پیش‌بینی روند سهم استفاده می‌کنند که مهم‌ترین آن­ها در تصویر زیر دیده می‌شوند:

تحلیل تکنیکال و بنیادی حمایت و مقاومت اندیکاتور

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

بر اساس مطالب بالا، می‌توان پذیرفت که تحلیل تکنیکال و بنیادی از نظر رویکرد و کارآیی با هم تفاوت دارند. این تفاوت‌ها را می‌توان در سه دسته زیر قرار داد:

1- زمان

شاید بتوان زمان را مهم‌ترین پارامتر ایجاد تفاوت میان تحلیل­ تکنیکال و بنیادی در نظر گرفت. به طور کلی تحلیل تکنیکال در کوتاه­­ مدت و میان­ مدت و تحلیل بنیادی در بلند مدت به بازدهی می‌رسند. شخصی که با تحلیل بنیادی خرید کرده، باید ماه‌ها یا حتی بیش از یک سال برای بازدهی سهم صبر کند. هم‌چنین زمان آغاز رشد قیمتی سهم در تحلیل بنیادی مشخص نیست. یعنی شما می‌دانید که سهم مستعد رشد و افزایش قیمت است، اما نمی‌توانید زمان صعود آن را پیش‌بینی کنید. اما اگر تحلیل‌گری بر اساس روش تکنیکال خرید کند، داستاتن متفاوت است. علاوه بر اینکه در زمان سریع­تری می‌توان انتظار صعود را داشت، بلکه زمان آغاز رشد سهم نیز قابل پیش‌بینی است.

2- بازدهی

احتمالا با مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی بر اساس زمان، فکر کرده‌اید که تحلیل تکنیکال بازدهی بالاتری است. اما این نتیجه‌گیری صحیح نیست. اساتیدی دوره‌های آموزش بورس و تحلیل بازار، همیشه می‌گویند که سودهای کلان در درازمدت به دست می‌آیند. اینجاست که تحلیل بنیادی مزیت خود را نسبت به تحلیل تکنیکال نشان می‌دهد. درست است که تحلیل تکنیکال در زمان کمتری به بازدهی می‌رسد، اما روند صعودی­ آن هم سریع‌تر پایان می‌یابد. بطور ساده، تحلیل تکنیکال به بازدهی کمتر در زمان سریع‌تر و تحلیل بنیادی به سودآوری بیشتر در زمانی طولانی‌تر می‌رسند.

3- سهولت

دیگر معیار مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی سهولت انجام آن‌هاست. ابزارهای تحلیل بنیادی اطلاعات و صورت‌های مالی شرکت‌ها، اخبار و اطلاعات صنایع و اخبار سیاسی و اقتصادی کشور و دنیاست. در حالی که تحلیل‌گران تکنیکال تنها از یک نمودار و ابزارهای گرافیکی و محاسباتی موجود در آن استفاده می­کنند. پس نیازی به تحلیل‌های مالی و پیگیری اخبار ندارند. آشنایی با مبانی اقتصادی برای تحلیل بنیادی لازم است. در حالی که تحلیل تکنیکال به پیش‌زمینه خاصی نیاز نداشته و یادگیری آن آسان است. در یک مقایسه کلی می‌توان گفت:

تحلیل بورس به روش تکنیکال ساده‌تر و یادگیری آن برای افراد تازه‌کار آسان است. در حالی که تحلیل بنیادی، علی رغم سودآوری کلان و درازمدت، پیچیده‌تر بوده و نیاز به دانش بالاتری دارد. جدول زیر مقایسه‌ای کلی از تحلیل تکنیکال و بنیادی و مشخصات آن‌ها را ارائه می‌دهد. با گذراندن دوره‌های آموزش بورس فراوان در فضای وب موجود است، می­توان با مبانی تحلیل تکنیکال و بنیادی آشنا شد.

مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی

پست‌های مرتبط :

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *